پادکست ۸صبح-logo

پادکست ۸صبح

History Podcasts

پادکست‌‌های ۸صبح که با حضور کارشناسان، تحلیل‌گران و فعالین سیاسی و مدنی برگزار می‌گردد، مسایل عمده و اساسی جامعه افغانستان و نیز مسایل جهانی مرتبط به افغانستان به بحث گرفته می‌شود. ۸صبح، چهار پادکست تولید می‌کند که شامل دو پادکست به زبان فارسی زیر نام پادکست هفتگی، سخن زن، یک پادکست به زبان پشتو زیر عنوان ژوري خبري و یک پادکست دیگر به نام «Insights» به زبان انگلیسی است. The 8am Media podcasts, featuring experts, analysts, and political and civil activists, discuss major and fundamental issues of Afghan society as well as global issues related to Afghanistan. 8am Media produces four podcasts, including two in Persian: the weekly podcast ”Sokhan e Zan,” one in Pashto titled ”Zhowari Khbaray,” and another in English called ”Insights.”

Location:

Afghanistan

Description:

پادکست‌‌های ۸صبح که با حضور کارشناسان، تحلیل‌گران و فعالین سیاسی و مدنی برگزار می‌گردد، مسایل عمده و اساسی جامعه افغانستان و نیز مسایل جهانی مرتبط به افغانستان به بحث گرفته می‌شود. ۸صبح، چهار پادکست تولید می‌کند که شامل دو پادکست به زبان فارسی زیر نام پادکست هفتگی، سخن زن، یک پادکست به زبان پشتو زیر عنوان ژوري خبري و یک پادکست دیگر به نام «Insights» به زبان انگلیسی است. The 8am Media podcasts, featuring experts, analysts, and political and civil activists, discuss major and fundamental issues of Afghan society as well as global issues related to Afghanistan. 8am Media produces four podcasts, including two in Persian: the weekly podcast ”Sokhan e Zan,” one in Pashto titled ”Zhowari Khbaray,” and another in English called ”Insights.”

Language:

Dari


Episodes
Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۹: همه پناه‌جو، همه زخمی؛ روایت یک دختر مهاجر از مرزهای مرگ و امید

6/23/2025
گریه‌ کودکی مکان‌مان را لو داد. دستگیر شدیم. از نیمه‌شب تا سه صبح، زیر برف و سرما ایستادیم. صدای گریه‌ کودک گم‌شده، دل شب را می‌درید. مادرها دنبال فرزندان‌شان می‌گشتند. پولیس بالای سرمان اسلحه گرفته بود؛ چشم‌ها پر اشک، لب‌ها بسته، پاها بی‌جان. یکی از ماموران مردی را زیر برف با مشت و لگد می‌زد. زار زدم، فریاد کشیدم: «بس است، لطفاً!» اما گوش کسی بدهکار نبود. بکس‌های‌مان را آتش زدند تا برای کودکان یخ‌زده گرما بسازند. تمام دارایی‌مان خاکستر شد. ما را پیاده تا پاسگاه بردند. سرما چنان به پاهای‌مان چنگ انداخته بود که گام برداشتن ناممکن بود. یک کودک شش‌ماهه، یخ‌زده، در آغوشم بود. نفس نمی‌کشید. مادرش از حال رفته بود. باورم نمی‌شد… تا این‌که زن هراتی آمد، کودک را در بغل گرفت و با دست‌هایش سینه‌اش را فشرد. ناگهان کودک نفس کشید. بلند گفتم: «خدایا شکرت!» اما رهایی در کار نبود. ما را به گاوخانه کوچکی با سقف کوتاه بردند. زمین پر از ریگ و دیوارها پوشیده از سیم‌ خاردار بود. حدود هشتاد نفر در یک اتاق تنگ و تاریک فشرده شده بودیم؛ جایی که نفس کشیدن هم دشوار بود. درها بسته شد. هیچ نوری نبود. تا ساعت ۱۲ ظهر زندانی بودیم. سپس ما را به اردوگاه چالدران در شهر منتقل کردند. آن‌جا مجبور شدیم کفش‌ها، کمربندها و هرچه داشتیم را تحویل دهیم. حتا بوت‌های مردان را گرفتند. بعد، مقصد اردوگاه ارومیه بود. آن‌جا بدترین روزهای زنده‌گی‌ام را دیدم.

Duration:00:13:45

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۸: زن و رنج چند بعدی

5/27/2025
زن و رنج چند بعدی؛ «دوازده سال زیر انواع شکنجه و ظلم شوهرم مقاومت کردم» مروه نیز جز همان زنان است؛ زنی که پس از دوازده سال ازدواج‌ هنوز نمی‌داند برای جدایی از شوهرش به کجا مراجعه کند و چگونه خواهان حق خود شود؛ زیرا هر بار که حرفی از جدایی و طلاق برده نه‌تنها شوهرش، بلکه خانواده‌اش نیز او را ترسانده و گفته‌اند که طلاق کار ساده‌ای نیست. اگر او خواستار جدایی شود شوهرش فرزندان را از او می‌گیرد و همه او را تنها می‌گذارند.

Duration:00:10:08

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۷:‌ناموس‌پنداری زنان؛ سنتی مقدس یا توجیهی برای زن‌کشی؟

5/6/2025
ناموس‌پنداری زنان؛ سنتی مقدس یا توجیهی برای زن‌کشی؟ ناموس‌پنداری زنان یکی از ابزارهای نیرومند و پنهان مردسالاری است؛ نیروی که نه‌تنها از طریق کنترل و تملک بدن زن، بلکه از رهگذر تقدیس زن به‌عنوان «ناموس»، نظم مردمحور را بازتولید و تقویت می‌کند. در افغانستان، ناموس‌‌پنداری به مفهومی بدل شده است که سالانه صدها زن را قربانی می‌گیرد، بی‌آن‌که جامعه آن را به‌عنوان مساله یا بحران اجتماعی جدی به‌رسمیت بشناسد و روی آن درنگ انتقادی کند. در پرتو این گفتمان، مردان حیات نمادین آبرو و اعتبار خویش را بر بدن، زنده‌گی و سرنوشت زنان بنا می‌نهند. زمانی که زن به مثابه «ناموس» تعریف می‌شود، از عاملیت، فاعلیت و هویت مستقل انسانی از او سلب می‌گردد. در چنین تصویری، زن نه به‌عنوان سوژه‌ای مختار و کنشگر، بلکه به مثابه‌ ابژه‌ای برای اعمال و پاسداری از ارزش‌های مردسالارانه تلقی می‌شود. بدین‎گونه، زن از جایگاه یک انسان دارای فردیت و حق انتخاب، به مکانی برای عینیت یافتن و بازنمایی هنجارهای مردانه تقلیل می‌یابد. یکی از مصادیق عینی، خشونت‌بار و نظام‌مند این تفکر، «قتل‌ ناموسی» است؛ قتل‌هایی که عمدتا به دست مردان خانواده با هدف حفظ حیثیت و آبروی خانواده‌گی صورت می‌گیرند. این جنایت اغلب سرپوشیده و در سکوت باقی می‌ماند و تنها موارد انگشت‌شماری از آن‌ها رسانه‌یی می‌شود. در این پادکست روزنامه ۸صبح، به بررسی ابعاد مختلف ناموس‌پنداری، زن‌کشی، جلوه‌ها، دلایل و راه‌کارهای آن می‌پردازیم. از مهمانان در این بحث می‌پرسیم که مصادیق عینی و روزمره‌ ناموس‌پنداری در جامعه‌ ما کدام‌اند؟ چه زبان، گفتمان و روایتی این پدیده را نهادینه و عادی‌سازی کرده‌اند؟ ساختارهای قدرت اجتماعی‌ای که به بازتولید و بقای این خشونت دامن می‌زنند، کدام‌اند؟ و مهم‌تر از همه، چرا با وجود گسترده‌گی و عمق این بحران، ناموس‌پنداری هنوز به‌مثابه‌ یک مساله اجتماعی نیازمند واکاوی جدی مطرح نشده است؟ برای دریافت پاسخ به این پرسش‌ها، ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت می‌کند.

Duration:02:03:22

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۶:‌ دختران روستا و آرزوهای ممنوعه

5/4/2025
دختران روستا و آرزوهای ممنوعه او دیگر یازده‌ساله شده بود و مثل دیگر دختران حق رفتن به مکتب را نداشت و نمی‌توانست درس بخواند و داکتر شود. باید آرزوها و رویاهایش را کنار می‌گذاشت؛ چون حق آرزو کردن را نداشت. می‌گفتند همین که خواندن و نوشتن را یاد گرفتید، کافی است. دیگر بزرگ شده‌اید و باید حجاب کنید و از مردها رو بگیرید. پس از این حرف‌ها، آن‌قدر ناامید شد که دیگر هیچ‌وقت دلش نخواست شعر بخواند و آزاد باشد و مثل زن‌هایی که در تلویزیون می‌دید، داکتر شود. او آرزوهایش را به کسی نگفته بود. حتا کسی به آرزوهای او اهمیت نمی‌داد.

Duration:00:08:35

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۵: تجربه تلخ دو بار زنده‌گی زیر پرچم طالبان

4/24/2025
زنده‌گی برای ما تیره و تار شده بود. هر روز و شب آوازه می‌شد که قرار است جنگ‌جویان طالبان به قریه‌ها برسند و دختران جوان را با خود ببرند. مردان قریه ما از ترس ربوده شدن ناموس‌شان توسط افراد طالبان دختران را گروه گروه داخل موترهای «تیلری» می‌کردند و از یک قریه به قریه دیگر انتقال می‌دادند. این کار تا چندین هفته ادامه داشت و از این طریق، مردان موفق می‌شدند دختران‌شان را از چشم طالبان پنهان کنند.

Duration:00:08:35

Ask host to enable sharing for playback control

پادکست کتاب/۵: عقب‌ماندگی فرهنگی چیست؟

4/14/2025
عقب ماندگی فرهنگی، چیست؟ آیا در مورد این ترکیب اسمیِ آشنا و پرتکرار،که یک نظریه جامعه‌شناختی نیز است، اندیشیده‌ایم؟ این نظریه از کجا می‌آید و چه دلالت‌هایی را مراد می‌کند؟ فرهنگ چیست، بستر پیدایش آن چیست، چه تعاریفی دارد و جلوه‌های آن چیست؟چه راهکارها و زمینه‌سازی‌هایی می‌توانند به گذار از عقب ماندگی فرهنگی کمک‌کننده باشند؟ در برنامه پنجم پادکست کتاب با میزبانی تمنا عارف، تلاش شده تا به این پرسش‌ها پاسخ داده شود.

Duration:00:20:29

Ask host to enable sharing for playback control

پادکست کتاب/۴:‌ تفکر انتقادی چیست

3/25/2025
تفکر انتقادی چیست و چه تفاوتی با تفکر معمولی دارد؟ چگونه تفکر انتقادی می‌تواند به ما در تشخیص اطلاعات درست از نادرست کمک کند؟ مولفه‌های اصلی تفکر انتقادی کدامند و چگونه می‌توانیم آن‌ها را در زندگی روزمره به کار بگیریم؟- چه موانع و چالش‌هایی در مسیر تفکر انتقادی وجود دارد و چگونه می‌توان بر آن‌ها غلبه کرد؟

Duration:00:24:03

Ask host to enable sharing for playback control

پادکست کتاب/۳: بد و بدتر در برابر مسوولیت، اخلاق و مقاومت

3/8/2025
بد و بدتر در برابر مسوولیت، اخلاق و مقاومت آیا شنیده‌اید که می‌گویند در موقعیت میان انتخاب بد و بدتر، انتخاب کردن بد کم‌تر، درست‌تر است؟ آیا اتفاق افتیده است که در دو راهی انتخاب به گزینه‌ای فکر کرده باشید که نتایج آن کمتر خطرناک و آسیب‌زا است؟ برای شما در چه شرایط و ساحتی این اتفاق افتاده است؟ اگر در یک چنین شرایطی، بد کم‌تر را انتخاب کرده‌ایم، دنبال بدست‌آوردن چه نتیجه‌ای بوده‌ایم؟ و این‌که، اگر هیچ‌یک از دو گزینه را انتخاب نکنیم در چه جایگاهی ایستاده‌ایم؟ در این پادکست به این پرسش‌ها پاسخ داده شده است.

Duration:00:23:53

Ask host to enable sharing for playback control

پادکست کتاب/۲: من می‌اندیشم، پس هستم

2/19/2025
من می‌اندیشم، پس هستم آیا تا به حال به عمق این جمله فکر کرده‌اید؟ آیا به این اندیشیده‌اید که اندیشیدن تنها یک فرآیند ذهنی است یا راهی برای تعریف وجود، هویت، و حتا مسوولیت ما در این جهان؟ یا به عبارت دیگر، اندیشیدن چیست؟ امروز در این برنامه، قصد داریم با هم به این پرسش‌ها نزدیک شویم و ببینیم که اندیشیدن چگونه می‌تواند در زنده‌گی ما معنا بیافریند.

Duration:00:30:08

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۴:‌ نامه‌ای از اسیران به آزاده‌گان

2/18/2025
نامه‌ای از اسیران به آزاده‌گان کلمه خشونت، برای هر کدام ما خیلی آشناست؛ اما امروز در سرزمین کوهستانی به نام افغانستان رنگ دیگری به خود گرفته که تحملش برای هر کدام از دختران چه من باشم در دنیای خموشی و تاریکی و چه تو باشی در دنیای آزاد و آزادی، خیلی نفس‌گیر است. در این دنیای بزرگ و پر از آزادی دلم برای زنده‌گی آزاد پر می‌زند، محدودیت‌ها دورم را حلقه زده و هر روز بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. احساس می‌کنم هر روز نفس‌هایم کوتاه‌تر و کوتاه‌تر می‌شود.

Duration:00:14:19

Ask host to enable sharing for playback control

پادکست کتاب/۱: مساله تقصیر و کارل یاسپرس

2/8/2025
آیا تا به حالا یا گاهی احساس مقصر بودن کرده‌ایم؟ به راستی، ژرفنا و گسترگی مفهوم تقصیر در دایره‌ی فهم و برداشت‌های ما چه ابعادی دارد؟ این مساله از نظر شما چگونه است ؟ امروز، به کتابی از کارل یاسپرس سر زده‌ایم که به این پرسش‌ها پاسخ داده‌است و پیرامون‌ مساله تقصیر، بحث‌ها و تأملات جالب توجهی انجام یافته‌است. پس از شما شنوندگان گرامی می‌خواهیم تا پایان این بحث با تمنا عارف، همراه شوید.

Duration:00:32:45

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۳: اجبار به گدایی و بار سنگین فقر بر دوش زنان

1/27/2025
اجبار به گدایی و بار سنگین فقر بر دوش زنان «در این سرمای استخوان‌سوز، در این گوشه‌ تاریک خیابان، صدایم را بشنوید. صدای زنی که سال‌هاست در سکوت، رنج می‌کشد؛ صدایی که از میان ترک‌های دست‌های یخ‌زده‌ام، از قلبی که با امید و ناامیدی می‌تپد، برمی‌خیزد. من، زنی هستم که هر روز، برای لقمه نانی، در این خیابان بی‌رحم، می‌جنگم. هر روز، سرمای زمستان و گرمای تابستان را تحمل می‌کنم. هر روز، نگاه‌های ترحم‌آمیز و بی‌تفاوتی را می‌بینم. هر روز، در برابر نگاه‌های سنگین مردم، شرمساری را حس می‌کنم، اما شرمساری‌ام در برابر گرسنه‌گی فرزندانم، کوچک است.

Duration:00:15:23

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۲:‌روایت دختر سرباز؛ «هم پدر را از دست دادیم و هم یتیم وطن شدیم»

12/26/2024
روایت دختر سرباز؛ «هم پدر را از دست دادیم و هم یتیم وطن شدیم» چرا زخم‌های کهنه ناسور شدند؟ روزی که کابل سقوط کرد و طالب شادمانه وارد کابل شد، دقیق همان روز برای بار دوم پدرم پیش چشمم کشته شد، آخر آن همه قربانی برای دوباره آوردن طالب بود؟ پدران ما در راه مادروطن سر سپردند و در پایان روز ما هم پدر را از دست دادیم و هم یتیم وطن شدیم،

Duration:00:13:27

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۱: سفر به واخان؛ دریای آموی دختران ما را می‌بلعد

12/14/2024
سفر به واخان؛ «دریای آمو دختران ما را می‌بلعد» «پدرم می‌گفت که خبررسان آمده و میگه ماه‌بیگم مرده! مادر که از وجودم در کنارش خبر نداشت با جیغ بلندم تکان خورد و بغلم کرد. دیر فهمیدم چرا و چه‌گونه ماه‌بیگم مرد… وقتی داخل خانه‌ ماه‌بیگم شدم، جمع بزرگی از زنان و مردان همسایه نشسته و به یاد او گریه می‌کردند. مادرش با ناله می‌گفت که آه دخترم چه کار کردی؟ دلت به جوانی‌ات نسوخت؟ فکر نکردی بعد این کار مردم ما را لعنت می‌کنند؟ مادرش بلند گریه می‌کرد، زجه می‌زد، روی می‌درید و گیسو می‌کَند.»

Duration:00:16:20

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۳۰: ۱۶ روز نارنجی با زنان؛ آخرین روز مکتب

11/30/2024
۱۶ روز نارنجی با زنان؛ آخرین روز مکتب حسنیه، دختر همراهم است. او امروز آخرین روز مکتبش است و حتا فکر می‌کند که احتمال آمدن در روز نمره‌خوانی هم برایش نزدیک به صفر است. وقتی با هم‌صنفی‌هایش خداحافظی می‌کند، با چشم‌های سرخ و گونه‌های نم‌ناک سمت من می‌آید. بیکش را به شانه می‌اندازد و می‌گوید: «کاش دو ماهی غیرحاضری می‌کردم، محروم می‌شدم و سال بعد دوباره به مکتب می‌آمدم.» او را در آغوش می‌گیرم و برایش امید روزی را می‌دهم که خود من نیز در این وضع، به آمدنش شک دارم. او اما گریه می‌کند و می‌گوید: «باورم نمی‌شود که دیگر قرار نیست مکتب بیایم. من به امید چه سه ماه زمستان را بگذرانم؟ باورم نمی‌شود. چه‌طور زنده‌گی کنم؟»

Duration:00:21:11

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۲۹: فقر، بی‌وطنی و داغ غربت؛ چه بر ما گذشت؟

11/23/2024
فقر، بی‌وطنی و داغ غربت؛ چه بر ما گذشت؟ ما را در وانت‌ها جابه‌جا کردند. در یک وانت کوچک با تعداد ۲۴ نفر از هموطنان به طرف ایران‌شهر حرکت کردیم. آن شب هر دقیقه‌اش شاید برای ما به مثابه یک ساعت بود که می‌گذشت. قید بودن جای، خسته‌گی یک هفته آواره‌گی در دشت و بیابان و از همه بدتر سردی این شب، به حالت تیره و تلخ ما دوچند زهرش را می‌چشاند. شبی که هشت تا ده ساعت را میان مرگ و زنده‌گی راه افتاده بودیم. ‌سفر وحشت‌ناکی بود. کوه‌های سر به فلک و خطرناک این منطقه، و راه‌های پرپیچ و خمی که قاچاقبران انسان برای ماشین‌های خود کشیده بودند، بازی با جان هزاران انسان بود.

Duration:00:32:29

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۲۸: بازمانده‌گان قربانیان ارتش؛ با زور اسلحه دخترم را نکاح کردند

11/14/2024
بازمانده‌گان قربانیان ارتش؛ «با زور اسلحه دخترم را نکاح کردند» «گریه‌ها و فریادهای دخترم را نمی‌توانم فراموش کنم. التماس می‌کرد اجازه ندهم او را با خودشان ببرند. بسیار سعی کردم قانع‌شان بسازم و مانع بردن دخترم شوم، اما در مقابل آن‌ها هیچ کاری از دستم ساخته نبود. پس از آن روز هیچ خبری از دخترم ندارم و به هر جا رفتم، دست خالی بازگشتم. کی گفته بدترین داغ برای یک مادر داغ مرگ فرزندش است؟ این‌که ندانی زنده است یا نه، دردش بیش‌تر است. من حتا مزاری را سراغ ندارم که بروم و بر سرش اشک بریزم. نه احوال زنده بودنش را دارم و نه آدرسی که به آن سر بزنم. مدت‌هاست در فراق فرزندم اشک می‌ریزم و جز اشک ریختن و دعا کردن هیچ پناهی ندارم.»

Duration:00:11:39

Ask host to enable sharing for playback control

سخن زن/۲۷:‌با لباس عروس از این خانه برو و تنها با کفن می‌توانی برگردی»

11/7/2024
«با لباس عروس از این خانه برو و تنها با کفن می‌توانی برگردی» با آرامی و دقت، گویی از روی پلی لرزان که بر رودخانه عمیق و خروشان کشیده شده بود، خاطراتش را به یاد می‌آورد و قطرات اشک از گونه‌های برجسته‌اش می‌لغزید. ادامه داد: «عروسی‌ام آغاز بدبختی من بود. چه خشونت‌هایی که بر من روا نداشتند. جز خشونت، رنج و ظلم چیزی نمی‌دیدم. وضعم روزبه‌روز بدتر می‌شد. در خانه پدر حداقل می‌فهمیدیم علت بدبختی‌ها و وضعیت سخت، فقر است. این جا همه چیز فراوان بود، ولی وحشت و رنجٍٍی غیرقابل توصیفی در این خانه موج می‌زد. آن‌قدر لت و کوبم می‌کردند که از حال می‌رفتم. حتا مادرشوهرم مانند بر جانم افتاده بود. یک روز آن‌قدر همه اعضای خانواده مرا لت و کوب کردند که دیگر نتوانستم تحمل کنم و با وضع آشفته‌ای از آن خانه فرار کردم. زمانی که به خانه پدرم رسیدم، اعلام کردم که تصمیم دارم طلاق بگیرم. یک امید کوچک در دلم جوانه زده بود. می‌خواستم هر نوع سختی را بپذیرم، اما دیگر پا به خانه شوهر نگذارم. اما به‌دلیل رسم‌ورواج‌هایی که داریم، خانواده‌ام اجازه نمی‌دادند طلاق بگیرم. پدرم گفت: وقتی با لباس عروس از خانه پدر می‌روی، تنها با کفن می‌توانی بازگردی و همان بود که مرا دوباره به خانه شوهر فرستادند...»

Duration:00:07:11

Ask host to enable sharing for playback control

Insights/22: Controlling the Narrative with Mina Sharif

11/4/2024
Controlling the Narrative Lynne O’Donnell talks with Mina Sharif, author, activist, women’s rights campaigner, educator and mentor. They discuss who controls the narrative and who speaks for Afghanistan’s people when the Taliban appear to have seized control not only of the country but of the message, too. Have a listen

Duration:00:51:12

Ask host to enable sharing for playback control

پادکست هفتگی/۵۸: طاهر بدخشی و درنگی بر اندیشه حل عادلانه مساله ملی در افغانستان

11/3/2024
طاهر بدخشی و درنگی بر اندیشه حل عادلانه مساله ملی در افغانستان هشتم عقرب مصادف با اعدام طاهر بدخشی، از روشن‌فکران انقلابی و رهبران چپ‌گرا در افغانستان، بود. او که از بنیان‌گذاران حزب دموکراتیک خلق شمرده می‌شود، در ادامه بنابر اختلاف‌هایی از این حزب جدا شد و سپس از سوی حفیظ‌الله امین در زندان پل‌چرخی به قتل رسید. بدخشی بیش‌تر به دلیل طرح اندیشه ستم ملی در تاریخ کشور جا گرفت و تا پایان عمرش برای آن مبارزه کرد. در پادکست این هفته ۸صبح، به جزییات زنده‌گی وی می‌پردازیم. بدخشی کی بود؟ اندیشه ستم ملی چیست و چگونه به وی در تاریخ کشور ماندگاری بخشیده است؟ چرا عده‌ای با وی مخالفند؟ آیا اندیشه او همچنان تنها راه‌ حل برای بحران افغانستان است؟ ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت می‌کند.

Duration:02:23:58